Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2296 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
d. of constitution
U
نازکی وجود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fragilely
U
به نازکی
extenuation
U
نازکی
exility
U
نازکی
gauziness
U
نازکی
flimsiness
U
نازکی
fragility
U
نازکی
nicely
U
نازکی
thinness
U
نازکی
tenuity
U
نازکی
frangibility
U
نازکی فریفی
d. of feeling
U
نازکی احساسات
exquisiteness
U
حساسیت نازکی طبع
chromosphere
U
لایه نازکی از گازهای نسبتاشفاف
deposit
U
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
fibre optics
U
انتقال دهنده نوار نازکی ازنور
deposits
U
پوشاندن سطح با لایه نازکی از ماده
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
swizzle stick
U
چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
deposit
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
deposits
U
لایه نازکی از ماده که روی سطح قرار دارد
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
xylotomy
U
برش دادن چوب بصورت ورقه نازکی برای ازمایش میکروسکپی
ink jet printer
U
دستگاه خروجی که بوسیله پاشیده شدن لایه نازکی ازجوهر چاپ میکند
corona
U
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
coronas
U
سیم نازکی که بخش پودری تونر در چاپگر لیزری رابار میکند با عبور از آن
shim
U
واشر نازکی از جنس فلز بادقت زیاد جهت پر کردن فاصله بین دو قطعه
scrim
U
پارچه استری مبل وغیره کرباس نازکی که بعنوان بتونه قاب چوبی وامثال ان بکارمیبرند
cross flow
U
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
palnut
U
مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
existences
U
وجود
In spite of . Despite . Notwithstanding .
U
با وجود
entity
U
وجود
entities
U
وجود
individuation
U
وجود
in spite
U
با وجود
neer do well or well
U
پی وجود
despite
U
با وجود
existence
U
وجود
being
U
وجود
personality
U
وجود
personalities
U
وجود
presence
U
وجود
Despite the fact that…
U
با وجود اینکه
begetter
U
وجود اور
pre existence
U
تقدم وجود
exists
U
وجود داشتن
existed
U
وجود داشتن
exist
U
وجود داشتن
non ego
U
غیر وجود
pantheist
U
معتقدبوحدت وجود
essence
U
وجود ماهیت
drink hail
U
گوارای وجود
from the bottom of one's heart
<idiom>
U
از اعماق وجود
d. constitution
U
وجود نازک
none the less
U
با وجود این
to be there
U
وجود داشتن
quality
U
وجود خصوصیت
qualities
U
وجود خصوصیت
persons
U
وجود ذات
person
U
وجود ذات
be
U
وجود داشتن
self assertiveness
U
ابراز وجود
fact
U
وجود مسلم
preexistence
U
تقدم وجود
reality
U
اصالت وجود
realities
U
اصالت وجود
facts
U
وجود مسلم
virus
U
وجود دارد
viruses
U
وجود دارد
in spite of that
U
با وجود این
nonetheless
U
بااین وجود
individuality
U
وجود فردی
regardless
U
با وجود علیرغم
system
U
اصول وجود
universe
U
عالم وجود
body and soul
<idiom>
U
با تمام وجود
systems
U
اصول وجود
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
animalization
U
وجود مواد حیوانی
hydrometeor
U
وجود بخاراب در هوا
preexistent
U
دارای تقدم در وجود
preexist
U
قبلا وجود داشتن
oxaluria
U
وجود جوهر ترشک
know nothing
U
منکر وجود خدا
hemoglobinuria
U
وجود هموگلوبین درادرار
numen
U
وجود الهی خدا
neer do well or well
U
ادم بی وجود یا بی خاصیت
for all that
U
با وجود همه اینها
hematuria
U
وجود خون در ادرار
in the face of such odds
U
با وجود این تفاوت
nevertheless
U
با این وجود علیرغم
cosmos
U
نظام عالم وجود
beget
U
سبب وجود شدن
begets
U
سبب وجود شدن
begetting
U
سبب وجود شدن
pantheism
U
ایین وحدت وجود
atheism
U
انکار وجود خدا
objectives
U
دارای وجود خارجی
objective
U
دارای وجود خارجی
cosmologies
U
نظام عالم وجود
cosmology
U
نظام عالم وجود
pantheistic
U
مبنی بر وحدت وجود
pantheism
U
همه خدایی وحدت وجود
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
agnostics
U
عرفای منکر وجود خدا
fetch
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
trichotomy
U
تقسیم وجود انسان به سه قسمت
fetched
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetches
U
مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
phosphaturia
U
وجود فوسفات زیاد در پیشاب
give someone a good run for her money
<idiom>
U
رقابت شدید به وجود آوردن
groove
U
[فاصله ای که بین هر رج وجود دارد.]
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
I love her with my whole being .
U
با تمام وجود دوستش دارم
cosmogonic
U
وابسته به خلقت عالم وجود
reacting
U
تغییر به علت وجود یک ماده
reacts
U
تغییر به علت وجود یک ماده
Is there electricity?
U
آیا برق وجود دارد؟
agnostic
U
عرفای منکر وجود خدا
Is there drinking water?
U
آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
Is there a television?
U
آیا تلویزیون وجود دارد؟
put one's foot down
<idiom>
U
با تمام وجود اعتراض کردن
reacted
U
تغییر به علت وجود یک ماده
water exists in three phases
U
اب درسه نمود وجود دارد
She was a fine woman ( person ) .
U
وجود بسیار نازنینی بود
react
U
تغییر به علت وجود یک ماده
warehouse refusal
U
اعلام عدم وجود درانبار
Is there air conditioning?
U
آیا تهویه مطبوع وجود دارد؟
There's no reason for concern.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
unitarianism
U
وحدت گرایی اعتقاد بوحدت وجود
There is nothing to worry about.
U
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد.
to not be
[any]
the wiser
<idiom>
U
ملتفت نشدن
[با وجود نشانه ها و توضیحات]
radiological survey
U
بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
There is no such number.
U
همچنین شماره تلفنی وجود ندارد.
syupersubstantial
U
مافق وجود یا جوهر مادی روحی
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
Such a thing does not exist at all .
U
چنین چیزی اصلا" وجود ندارد
There's an exception to every rule.
U
برای هر قانونی استثنائی وجود دارد.
You are needed . They need you .
U
وجود شما مورد نیاز است
To put ones heart and soul into a job .
U
باتمام وجود کاری را انجام دادن
objectiveness
U
با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
Is there heating?
U
آیا سیستم حرارتی وجود دارد؟
androgyny
U
وجود دو حالت زنانگی ومردانگی توام
lactosuria
U
وجود ماده قندی شیر درپیشاب
cosmologist
U
دانشمند ومحقق درعلم عالم وجود
logos
U
اصل یا منشاء عقل عالم وجود
albinism
U
عدم وجود رنگ دانه در بدن
in nature
U
همه جا دارای وجود خارجی یا طبیعی
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
homogamy
U
وجود گلبرگهای مشابه ومتجانس در گیاه
dualism
U
وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
transients
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
There is one physician for every 260 inhabitants.
U
برای هر ۲۶۰ ساکن یک پزشک وجود دارد.
However hard he tried ...
U
با این وجود که او
[مرد]
سخت تلاش کرد ...
Where theres will theres a way .
<proverb>
U
تا وقتى خواسته اى هست ,راهى هم وجود دارد .
cosmogony
U
خلقت وپیدایش عالم وجود کیهان شناسی
transient
U
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
There is no reason to do something
U
دلیلی وجود ندارد که کاری انجام شود.
Racial prejudice prevails in some countries.
U
دربرخی کشورها تعصبات نژادی وجود دارد
There's no danger of that happening again.
U
خطری وجود ندارد که آن دوباره اتفاق بیافته.
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
Ah, what the heck!
U
اه مهم نیست!
[اه با وجود این کار را میکنم!]
resident
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
residents
U
ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
xanthoma
U
وجود لکههای زرد غیرمنظم در زیر پوست
Inquietude
U
حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
She loves him in spite lf sll his faults .
U
با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
deque
U
یک صف دو سر که امکان درج و حذف را در هر دو انتهای لیست به وجود می اوردردیف
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The chances of a soloution are bleak.
U
احتمال وجود راه حلی بسیار ضعیف است
windage
U
تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
non striker
U
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
reticle
U
تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
addressing
U
دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا محل اردو وجود دارد؟
Is there a camp site near here?
U
آیا نزدیک اینجا چادر زدن وجود دارد؟
There is more to it than meets the eye.
U
ارزش
[و یا حقایق]
پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
crevice corrosion
U
خوردگی ناشی از وجود ترک مویی یا درز در ساختمان یک قطعه
I don't think there's any question about it.
U
من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
standard
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
There is no pleasure without pain .
<proverb>
U
هیچ کامیابى و لذتى بدون درد ورنج وجود ندارد .
standards
U
خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
double coincidence of wants
U
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
notation
U
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
laid paper
U
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
windage
U
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
move of pattern
U
[وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
notations
U
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
natural rate hypothesis
U
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
escarpments
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
Where the carcass is there the ravens will collect together.
<proverb>
U
هر کجا لاشه اى وجود دارد آنجا لاشخورها دور هم جمع مى شوند.
escarpment
U
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
It is all over between them . They are thru with each other .
U
بین آنها چیزی باقی نمانده ( را بطه یا تماسی وجود ندارد )
Recent search history
Forum search
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4
واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1
if there's any justice
1
ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1
i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
1
there is always the peace corps
1
we drove to visit my parents in Ipswich.
1
i was rebelling now
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com